loading...
منتظران یار
تبادل لینک
باسلام
با تمامی سایت ها و وبلاگ های مذهبی تبادل لینک می کنیم



شما دوست عزیز هم می تونی از قسمت نظرات یا از قسمت تبادل لینک پائین صفحه باما تبادل لینک کنید
دوستان پس از تایید لینک از طرف ما لینک ما از سایت یا وبلاگ خود حذف نکنید

!سایت بزرگ دوکس وان!
دوکس وان: محلی مناسب برای تبلیغات شما
منتظر بازدید : 343 جمعه 1393/03/09 نظرات (0)

باز بیا باز بیا دلبر طناز بیا دور مرو دیر مرو خسته مشو باز بیا



راحت جانم همه تو تاب و توانم همه تو راز نهانم همه تو همدم و همراز بیا





چشم و دلم خانه تو دل همه دیوانه ی تو مست ز پیمانه تو مست سرانداز بیا





نور چراغم همه تو حسرت و داغم همه تو جلوه ی باغم همه تو سرو سرافراز بیا



شعر تویی شور تویی نام تویی نور تویی خنده تویی سور تویی با دف و آواز بیا


عود منم رود منم درد منم دود منم


آنکه نیاسود منم دلبر دمساز بیا


یه روز میاد جمعه ای که غروبش دلنشینه



اللهم عجل لولیک الفرج

منتظر بازدید : 632 چهارشنبه 1393/02/24 نظرات (0)

قطعه و مفرد
کعبه ام
کعبه ام من حرم ایزد منان به کفم
من از این منسب والا همه دم در شعفم
کعبه ام، لیک خودم عاشق شهر نجفم
چون علی گوهر من بود من او را صدفم
حاجیان کوی من و من که به کوی علی ام
سرخوشم چون که خودم حاجی روی علی ام


 

اشعاررو تا آخر بخون واقعاعالیه.

 دوستان نظر یادتون نره

منتظر بازدید : 799 دوشنبه 1393/02/22 نظرات (0)

هوالجمیل
تقدیم به مولایم علی (ع) و تمام پدرهای مهربان دنیا

برق چشمان تو بر ظلمت میدان تابید

کوه لرزید و به یمن قدمت ویران شد
خوب فهمید خودش تیغ علی یعنی چه
آنکه از دیدن شمشیر دودم عریان شد!

تیغ در مرحله ی آخر تعریف علیست

پدرم گفت از این وصف کمی دلگیر است
همه ی زندگی ات بوی عطوفت دارد
چه کسی گفته علی یکسره با شمشیر است؟!

از علی گفتم ویک بند جسارت کردم

کاش میشد بزنم از بدنم دستم را
کاش قصاب جوانمرد تو باشم آقا
تا به دستم بزنی خوب ترین مرهم را

پدرم گفت خدا را به خدا در عالم

آنکه اول به تو رو کرد فقط میفهمد
شانه ی زخمی ات از عشق حکایت دارد
پینه ی دست تورا مرد فقط میفهمد

پدرم گفت همانند پیمبر هستی

جان خود میدهی و مال امانت را نه
پدرم گفت چه بسیار یلان از دستت
تیغ خوردند ولی زخم زبانت را نه

هرکسی پیش من از وصف خدا میگوید

اصلاً انگار فقط از تو به من میگوید
پدرم گفت نبی در شب معراج شنید
که شبیه تو خداوند سخن میگوید

پدرم گفت پس از مرگ پیمبر دیگر

هرکسی مدعی دین پیمبر شده بود
فصل افراط شد و خانه نشینت کردند
از علی هرکسی انگار علی تر شده بود

پشت هم زخم زبان خوردی و ساکت ماندی

چقدر خوبی ناگفته به مردم کردی
چقدر حرف که پشت سرتو گفتند و
صبر کردی و به یک شهر تبسم کردی

پدرم روز پدر گفت برایم از تو

تا از این پس پسرش هم پی راهش باشد
پدرم زندگیم بوده و من میخواهم
که فقط دست خودت پشت و پناهش باشد...

شاعر : محسن کاویانی

منتظر بازدید : 385 یکشنبه 1393/02/21 نظرات (0)

چشم یعقوب مسیل نیل است

کودکی در بغل راحیل است

می توان خواند ز پیشانی طفل

چون مسیحا نفس انجیل است

آیه ها می چکد از لعل لبش

گریه اش لحن خوش ترتیل است

بال فطرس شده گهواره ی او

سایه بانش پر جبرائیل است

علوی زاده ای از نسل خلیل

این پسر کنیه اش اسماعیل است

خنده اش روح غزل های بهار

خنده اش شعر پر از تمثیل است

 عرشیان سر خوش آهنگ و طرب

تار و دف در کف اسرافیل است

ریسه آویخته از عرش به فرش

این هنرمندی میکائیل است

مات و مبهوت ملائک دیدند

خنده ای بر لب عزرائیل است

رونقی داده به بازار شعف

 حجره ی غصه و غم تعطیل است

صدقه می دهد امشب  آقا

دست هر حور و ملک زنبیل است

چه صف طول و درازی دارند!

آخرین کس ته صف هابیل است

هاتفی  گفت به ارباب بهشت

 پسرت مایه ی فخر ایل است

وقت کوچ است، برو قافله دار

نفرات سفرت تکمیل است

وحید قاسمی

 

منتظر بازدید : 1002 دوشنبه 1393/02/15 نظرات (0)

اَلْسّلام عَلَیْک یا اباصالِح الْمَهْدی

مولای مهربانم

دیدی از قافله ی یارانت عقب افتادم؟

تو دستم را رها کردی یا من یادت را ؟

گوشم سوت میکشد

گویا او هم دانسته چه خبر است

زنگ خطر را به صدا دراورده ست

عجب دنیایی ست

رسم جدیدی ضبط شده است،

بر زندگیمان...

رسم نمک خوردن و نمکدان شکستن !

جالب است...

گاهی

آنکه نمک خورده ، نمکدان را دیگر نمیشناسد

میگوید:

"چه نمکی؟!چه نمکدانی؟!"

زندگی عجیبی داریم پدر جان

ما فرزندانت،

همه چیز را به بازی گرفته ایم

حتی رسیدن به تو را

بازی ساک ساک داریم!

درست مانند کسی هستیم که چشم میگذاریم و بعد از گم کردنتان ،

میخواهیم پیدایتان کنیم

بعد ،

بدون اینکه پیدایتان کنیم،

میگوییم:

"ساک ساک ، پیدایت کردم"

بعد میرویم پی کارمان!

چه خیالی!

خیال یافتنت؟

عجیب است ، نه؟

حتی یک شب هم خواب آمدنتان را هم ندیده ام

چقدر زود فراموش کرده ایم آمدن آفتاب را

چقدر زود به ماندن در ظلمت شب عادت کرده ایم

چقدر زود یادمان رفت که آفتاب گردانیم نه گل لاله که کاسه ی گدایی خلق به دست داریم!

زود بود هنوز

زود بود ...

چه ساده دل به رهگذر زمستان بستیم

و سرمان را برای گرم شدن در برف کرده ایم!!!

چه خیالی!

گرم شدن؟

عجیب است ،نه؟

کلبه ی چوبی دلمان مدت هاست انتظار آمدنت را میکشد

پس کی می آیی؟

بهار عمرمان رو به پایان است

بیا آفتاب حاضر غایب

ما آفتاب گردان ها،

هنـــــــــــــوزمنتـــــــــــــــظریم ...

 

اللهم عجل لولیک الفرج

صلوت

اللهما صل علی محمد و آل محمد

وعجل فرجهم

 بقیه دلنوشته ها را در ادامه بخوانید...

منتظر بازدید : 641 جمعه 1393/02/12 نظرات (0)

مظهر آيات خالق

دهم امام به حق هادي طريق نجات

بود علي نقي اصل رحمت و برکات‏

 

وجود او همه فيض است و منبع برکات

به جسم پاک و روان مقدسش صلوات‏

 

که اوست مظهر آيات خالق سبحان

 

امام مفترض الطاعة شهريار وجود

ولي ايزد منان عليم غيب و شهود

 

تجلي رخ او به ز جنت موعود

جلال و قدرش ظاهر چو احمد محمود

 

خداي گفته ثنايش به منطق قرآن

 

ابوالحسن بودش کنيت و علي نامش

فلک بود متحير ز جاه و اکرامش‏

 

بلال و بوذر و سلمان تراب اقدامش

هزار جان به فداي کمينه قدامش‏

 

خدا بود علي [1]  و اين علي است مظهر آن

 

چنين امام بود به ابن‏الرضا مشهور

طليعه‏ي رخ او جلوه‏گاه آيه‏ي نور

 

تجليات رخش مظهر خداي غفور

شوم فداش که آن مايه‏ي نشاط و سرور

 

دهد نجات مرا در صراط و در ميزان

 

ز دودمان نبي بهترين سليل بود

به سوي جنت حق او به ما دليل بود

 

غلام و چاکر او شخص جبرئيل بود

ولاء [2]  او به خدا بهترين سبيل بود

 

که شافع دو سرا هست و باعث رضوان

 

ايا ستوده امام و ولي با تکريم

که کردگار تو را خوانده واجب التعظيم‏

 

به خلق واسطه‏ي رحمتي ز لطف عميم

تو هم امامي و هم مظهر خداي عليم‏

 

که رحمت ازلي را ز حق تويي عنوان

 

چه خوانمت که ثناگوي تو خدا آمد

رسول جد تو و باب مرتضي آمد

 

بزرگ مادر تو زبدة النساء آمد++

تو با خدايي خدا کي ز تو جدا آمد

 

تويي ز نسل امامان و سرور خاصان [3]

اين شعر تتمه‏اي دارد که در مرثيه‏ها ذکر مي‏شود.

منتظر بازدید : 384 پنجشنبه 1393/01/14 نظرات (0)

دست من نیست اگر دست به دیوار شدم

 

من اگر تکیه به زینب بزنم می میرد

 


 

********************

 

نیمه ‏شب تابوت را برداشتند

 

بار غم بر سینه‏ ها بگذاشتند

 

هفت تن دنبال یک پیکر روان

 

وز پی آن هفت تن، هفت آسمان

 

ظاهرا تشییع یک پیکر ولی

 

باطنا تشییع زهرا و علی

بقیه در ادامه مطلب...

منتظر بازدید : 527 پنجشنبه 1393/01/14 نظرات (0)

شعر استاد سازگار در تقارن نوروز و ایام فاطمیه
نوروز مانند شب تار است یاران
چشم بهار از گریه خونبار است یاران
جایی که اشک مصطفی ازدیده جاریست
گل هم به چشم دوستان خار است یاران
تبریک در ماه غم زهرا حرام است
مهدی از این تبریک بیزار است یاران
بی معرفت باشم اگر تبریک گویم
وقتی که پیغمبر عزا دار است یاران
تبریک چون گویم که دخت مصطفی را
خونِ جگر جاری به رخسار است یاران
راه گلستان را به روی دل ببندید
زهرا میان درب و دیوار است یاران
زهراست برما مادرو باید بدانیم
مادر به ما ، در حشر غمخوار است یاران
بلبل شده در بوستان هم ناله با گل
گل ،  زارتر ازگل به گلزار است یاران
ما چون خریدار غم زهرا نباشیم
زهرا غم مارا خریدار است یاران
روزی که از فرزند مادر می گریزد
زهرا برای شیعیان یار است یاران
دریایی از خون جاری از چشم تر ماست
نوروز ایام عزای مادر ماست

بقیه اشعار رادر ادامه مطلب بخوانید

 

 

درباره ما
این وب فقط جهت ترویج شعار اهلبیت درست شده
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    شما کدام مداح بیش تر می پسندید؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 122
  • کل نظرات : 15
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 8
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 18
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 24
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 1,019
  • بازدید سال : 32,475
  • بازدید کلی : 307,710
  • کدهای اختصاصی

    آپلود عکس

    !عینی فرد!
    سایت کربلایی حسین عینی فرد